پیشرو وقتی من مردم
ای مرد ، آرزوی من اينه که بعد از مرگم ، اون موقع منو بشناسی...................اون موقع............................
نگاه ميکنم به روزی که "من مردم"/جداييم از دنيا يه دوری سرد و تلخ
جدايی از مامان،جدایی از زنم/جدايی از برادرام دوستام و وطنم
جدايی از کلی آدم خوبه تودنيا/جدايی ازخواب خوب روح تورويا
جداييم ازشما جدايی از اونایی که هيچوقت نديدمشون اما بودن با رضـا
جدايی از مسير رفتنم به خونم / جدایی از ورق های دفترم که دورن
جدایی از تمام شوق و ذوق بچگيم /جدایی از کلی کار و کنترل خستگيم
جدايی از لحظه ی آروم تو بارون / جدایی از آدمای نادون تو قانون
جدايی از عطرهای مورد علاقم / جدایی از تمام دوره ی تلاشم
جدایی ازسفرهای خوب و خاکستريم/جداییم از الکل ، جداييم از سيگار
جدایی از جنگل ها و رودآب تمیز/جدایی از اين همه شب که کنار هميم
آرزوی من ديدن رنگ سفيد صلح بود / زمانی که روز و شبامون توی ظلم سوخت
آرزو داشتم بعد مرگم زنده باشم/واز اون بالا ها نگاه کنم به انعکاسم2
خوابيدی بدون لالایی و قصه / بگير آسوده بخواب بی درد و غصه
خيلی از دوستام جلوی چشمای من مردن / طمع زندگی رو توی احساس من کشتن
من ادامه دادم،شيطان به من زل زد / گفت بيا جلو بشه زندان من پرتر
گفت گناه مزه ميده مثل طمع شيرينی/اونو امتحان کن،دنيا رو ميگيری
اما تمام زندگی من صرف اين شد / که جدا از اشتباهاتم باشم يه پيشـرو
هيچوقت مادر پدرم با هم نموندن... هيچوقت...
خيلی از هم سفرهای من تو راهم نموندن / بيخيالشون حتی اسمشون يادم نموندن
يه تولد ديگست اين زندگی جديد/مثل شيرزمين،درست مثل خودم
درست مثل شما / اما تنها معلم بزرگ ذهن خداست
من زنده موندم با اين راز و زندگی کردم / و تمام زندگی ميگرفت از تشنگی خندم هه هه هه ........................
آرزوی من ديدن رنگ سفيد صلح بود / زمانی که روز و شبامون توی ظلم سوخت
آرزو داشتم بعد مرگم زنده باشم/واز اون بالا ها نگاه کنم به انعکاسم2
نظرات شما عزیزان: