میدونی
مهم نیست که همه چی تموم شده
مهم اینه که یه سری کارا رو فقط با هم میکردیم
♫♫♫
دوباره من دنبال یه اتاق تاریک و یه تخت دو نفره
یه جایی که لو ندنش
یه زندگی مرفه که در حد هنرمند
همه روزا پر از خنده شدم مرد تو همدم تو
پا میشم صبح از تخت
مذخرف بگو این چه وضع حال ماست
میشینم تو خیالم روبروتو
در گوشم چیزای خوب بگو تو
ولی فایده نداره خوب ببین روبرو تو
آره اینجا ته راه ماست
کاش می فهمیدی که از این تریپا نداریم
که بری بره خودتو خبری ندی نگرانتم من از قدیم
کم با هم قدم زدیم کم با هم قول دادیم بریم جلو عقب نریم
میگفتی که همش سری از با همه قشنگتریم
حال ماست فقط همین
تو شبای شمال کنار آب با لباس قدم زدیم
ولی رفتی به هرچی توی داستان ماست لگد زدی
هر چی دلم خواست که رو راست باشه باز همش بدی
کی از پشت لباستو می بــنــده
با همه خشک واسه تو می خــنـــده
بگو اون که حالتو می فهمـــه
امشب چقد چشای تو بی رحــمـــه
بیبن هیچ تریپی نی نه من کسی ام
نه فک می کنم خیلی سرم ازت
آره من کبریت بی خطرم اصن
ولی بد نبودم به جون مادرم قسم
فقط میخواستم همیشه افتخارت باشم
قبل قرارامون کلی استخاره داشتم
که برم نرم چجوری خوشحالش کنم
همیشه یه صحبت نصف کاره داشتم
اوف داره میترکه مخم آخه مگه داریم
مگه میشه به تو بگم ازت بدم میاد
تکراری شده لبندیات
رو مخم کم حرفیات
نمونده اصلا حرفی بات
تو خواستی این چرندیات
راجع بهت از دهن بیاد
گرفتی از ایراد
توقعات ازم زیاد
کاری کردی از هر چی اسفندی بدم بیاد
از هر چی اسفندی بدم بیاد
دیگه تنها میشینم تموم مراسم
شبا میخوابه چشای کبود من آسه
آخرین قرارم همون یه قراره
نتونستی هیچی منو از اون فکر در آره
هوای خونه بد روی عصابه
زندکی بی تو هر روز یه عذابه
اتاقم بوی عطر زنونه نداره
بهتره دلم سر به سر این زمونه نذاره
کی از پشت لباستو می بــنــده
با همه خشک واسه تو می خــنـــده
بگو اون که حالتو می فهمـــه
امشب چقد چشای تو بی رحــمـــه
نظرات شما عزیزان: